در سال ۲۰۰۳، نام ۷۵هزار نفر در جمهوری چک منتشر شد که در دوران کمونیسم به عنوان مأمور مخفی از شهروندان چکسلواکی جاسوسی میکردند. آنها صدها پرونده امنیتی تهیه کرده بودند که روی جلدشان نوشته شده «مشاهدات»؛ همراه با عکس و فیلم از روشنفکران، مخالفان، روزنامهنگاران و مردم در خیابان و مهمانی.
به گزارش گوشه، عکسها با دوربینهایی اندازه فندک گرفته شدهاند که در کیف دستی جاساز میشدند. دوربینهای فیلمبرداری کوچک هم معمولا داخل کیفی بزرگتر یا کالسکه بچه قرار میگرفتند و دو مامور به عنوان پدر و مادر در شهر یا اطراف سوژه میچرخیدند و فیلم میگرفتند.
عکسها و فیلمهای مخفیانه در دهه ۷۰ تا ۸۰ میلادی نشان میدهد مقامهای کمونیستی چکسلواکی تا چد حد از مردم خود وحشت داشتند.
مردم در ایستگاههای تراموا، در فروشگاهها، در پارکها، در پیادهروها و هرجایی که برای یک زندگی معمولی، عادیست، زیرنظر بودند تا اگر حرفی، نکتهای، دیدار با کسی، حالتی یا حسی مشکوک دیده شد، در پرونده ذکر شود، بازداشت شوند، ممنوعالکار شوند، از حقوق و مزایای بیمه و بازنشستگی محروم شده و بقیه شهروندان از آنها دوری کنند.
چکسلواکی در آن زمان در دوره عادیسازی بود. پس از هجوم نیروهای شوروی در سال ۱۹۶۸، مقامهای دستنشانده کرملین در تمام بخشهای اداری از سایه شهروندانشان هم وحشت داشتند.
مردم کمی قبلتر مزه آزادی را چشیده بودند و اصلاحات سیاسی و آزادی بیان را تجربه کرده بودند و حالا زیر فشار روسها باید به دورانی عادت میکردند که اسمش عادیسازی بود. برای شهروندان چکسلواکی، عادیسازی به معنای کنترل شدید دوباره زندگیشان بود ولی برای مقامها، عادی نشاندادن زندگی؛ زندگی عادی از دید آنها جاسوسی دوست از دوست بود، خواهر از برادر، همسایه از کاسب و...
همه جاسوس هم شدهاند و فقط به چیزی اهمیت میدهند که در ذهن ساختهاند؛ آرمانی که قرار است بشریت را نجات دهد؛ یکدستسازی فقر و فلاکت، زندان و بدبختی و شکنجه قرار است بشر را به سوی سعادتی ببرد که دولت کمونیستی میخواهد، آن هم با کمک زندگی آشفته جاسوسانی که دستکمی از اوضاع بیسامان نظام و فساد دولت ندارد. با سیاهکردن پرونده هر شهروند، با گذشتههای اسفناک و تاریک هر جاسوس که «آینده بقیه را نابود میکند.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟